Lilypie Third Birthday tickers

نی نی جون جونی ما

Tuesday, November 20, 2007
اندر احوالات ایلیای سه ماه و نیمه

ایلیای ما سه ماه و نیمه شد. به همین سرعت. خیلی سریع گذشت. اینقدر این روزا من و بابا مسعود فکرمون مشغوله که داریم از بزرگ شدن پسرکمون غافل میشیم. مسعود فعلاً درگیر گرفتن انتقالیه. نزدیک یک ساله که داریم تلاش میکنیم. تا حالا هزار تا پارتی پیدا کردیم ولی هیچکدوم ظاهراً اینقده مهم نبودن. خلاصه که احتمالاً یکشنبه هفته دیگه نتیجه قطعی معلوم میشه. در هر صورت ما این روزا اعصاب درست حسابی نداریم. رابطه من و استادم هم کمی به خشانت کشیده شده و این پروژه هم شده قوز بالا قوز. این وسط طفلی بچه ام. اصلاً بهش نمی رسیم. طول روز که خيلی خوابه. وقتی بيدار ميشه کمی باهاش حرف می زنيم و دوباره می ذاريمش رو پا و يک روسری هم رو سرش و دوباره لالا لالا. آخه ايليا عادت داره يه چيزی رو چشم و صورتش باشه تا خواب بره. البته شب که ميشه سير از خوابه و ديگه تا 12-1 خواب نمی ره و دوباره جارو برقی و ... خواهش و التماس که بچه بخواب ما داريم از خواب ميميريم.

گلکم از روزی که رفت تو 4 ماه یه دفعه خیلی به نظرم بزرگ شده. از همون روز شیر خوردنش عوض شد. یه مک میزنه بعد روش رو برمیگردونه و آواز خونی. دو سه روزه که بلد شده بلند بلند آواز بخونه. نمیدونم صداشم به کی رفته. گوش آدم درد میگیره از بس که خوش صداست. خلاصه پدر من درمیاد تا بهش شیر بدم. کاملاً شیطون و بازیگوش شده. یه چند باری هم بعد از شیر خوردن چشماش رو دوخته به چشمام و شروع کرده به درد دل. یه چیز میگفت منتظر جواب میموند و دوباره ادامه میداد. خیلی باحال بود. دلم کلی قیلی ویلی رفت. یه چند بار هم خنده های صدا دار مثل آدم بزرگا به من کرده. نمیدونین چقده کیف داشت. رابطه اش با من فعلاً از همه بهتره.

گفته بودم یه رفیق داره (بالشش). ظاهراً میونشون شکرآب شده. دیگه اصلاً اصلاً تحویلش نمیگیره. نه به اون وقتا که کلی باهاش حرف میزد. نه به حالا که یه لبخند خشک و خالی هم تحویلش نمیده. جیگرکمون کلاً تنبل تشریف دارن. دیگه کم کم داشتم نگران میشدم. آخه تو یه کتاب خونده بودم که تو 12 هفتگی بچه ها باید دستشون رو به طرف اسباب بازیها دراز کنن. اما او هر چی جلوش به صدا در میوردیم به جای دستاش با زمین زدن جفت پاهاش ابراز احساسات میکرد و هیچ کنترلی رو دستاش نداشت. همش به مسعود میگم نکنه بچمون خنگول باشه. ما هم که ولش کردیم به امان خدا. خواهر کوچیکم تو کتابام خونده بود که اجسام با زبری های مختلف رو به دستای بچه باید زد تا دستاش رو کشف کنه. اما من و بابایی که گفتم فعلاً اعصاب نداریم یادمون میرفت و وقتی بیدار بود فقط باهاش حرف میزدیم. تا بالاخره تلاشهای خاله کوچیکه به ثمر نشست و ایلیا در سه ماه و یک هفتگی دستاش رو به سمت جوجوش (که به مناسبت سومین ماهگرد تولدش براش خریده بودیم) دراز کرد و حالا دیگه کاملاً اون رو میگیره و نوکش رو میکنه تو دهنش.خسته نباشه بالاخره تو 13-14 هفتگی علائمی از حیات از خودش بروز داد.

امروز دیدم یه دفعه پیرهنم رو کشید و داره میخوره. تازگیها موقع شیر خوردن همش با من دست به یقه هست. منم تند تند دستای تپلیش رو بوس میکنم. بعد از اینکه دستاش با اون جوجو راه افتاد حالا دیگه جغجغه و عروسکای کوچولوی دیگه اش رو هم میگیره. اگه هم نگیره کافیه اونا رو یه لحظه بزنیم به دهنش. اونوقته که میپره و اونا رو میگیره و به خوردنش ادامه میده.

اما تلاشهای من برای "سرسر" کردن همچنان بیفایده هست و هر وقت جلوی روش سرم رو تکون میدم تا او هم تکون بده به ریشم میخنده و انگار نه انگار. منم کلی عصبانی میشم و بهش میگم ای بچه خنگ! سرسر کن دیگه. آخه سه ماهگی که بردمش دکتر پرسید سرسر میکنه. منم گفتم ای دل غافل. نکنه بچه ام یه خرده همچین مشکل داره ما هم که هیچ کمکی برای یادگیریش نمیکنیم و از اون موقع بود که پروژه سرسر رو برداشتم ولی هنوز جواب نداده (فکر کنم خرخون بازیهام به بچه داریم هم رخنه کرده)

ایلیا عاشق لوستر و چراغه. یه وقتایی میبینیم بیداره و صداش در نمیاد. می فهمیم که بله آقا چشم دوختن به چراغ. سریع میپریم و خاموش میکنیم. چراغ اتاق ما یه کم رنگیه. اونقده دوست داره که وقتی خاموش هم هست کلی باهاش حرف میزنه و سرگرمه. از پاندول ساعت هم خیلی خوشش میاد.

17 آبان اولین غلتش رو به کمک بابایی زد. اما همین یه بار بود. میگم که بچه ام خیلی زرنگه. اگر بالش زیر سرش بلند باشه (مثلاً بالش خودمون) سرش رو جدا میکنه و 5-6 سانت بالا میاره. ولی در کل دوست داره به پشت بخوابه و نا هم باهاش حرف بزنیم و او هم غش و ریسه بره.

25 آبان هم تو کریر، جلوی تلویزیون نشست و اولین فیلم سینماییش رو دید (پوه و دوستان) و مثل آدم بزرگا جلوی تلویزیون خواب رفت. نمیدونم آیا فیلمهایی هست که به درد اون بخوره یا نه. اگه میدونین میشه راهنماییم کنید؟

همچنان از حمام کردن خوشش میاد. البته تا الآن هنوز خودم حمومش نکردم و مادرشوهرم میبردش. مادرشوهرم میگه دائماً زل میزنه به آب و فکر میکنه. یه بار کلاً دستش رو زده بود زیر چونه اش و اینجوری حموم کرده بود. یه بار که با مامانم داشتیم میشستیمش دیدیم زیر آب صداش در نمیاد. پشتش به ما بود. سریع برگردوندیمش که نکنه آب رفته تو دهنش و خفه شده. دیدیم نه بابا، آقا خواب خوابن. خلاصه که آب خیلی دوست داره.

تو این یه ماه کلی مهمون داشتم. از خاله های مامان بزرگم و بچه ها و نوه هاشون گرفته تا عموهای خودم که هنوز فرصت نکرده بودن بیان خونمون. کم مونده بود بچه ام خودش پا بشه بره در خونه رو برای مهمونایی که به خاطر دنیا اومدن او اومدن باز کنه. بچه ام دیگه کلی برای خودش مرد شده بود و مهمونداری میکرد.

این دو تا نینی هر دو محمد ایلیا هستن. خیر سرش بچه ما 12 روز بزرگتره ولی پیش اون یکی افتاده شده موش موشک.

یه چیزی که خیلی نگرانم کرده گریه های تو خوابشه. نمی دونم چه خوابی می بینه که تو خواب شروع میکنه به بغض کردن. یه بار اونقدر طول کشید و هر کار کردیم و صداش زدیم از خواب بیدار نشد که کارش به هق هق کشیده شد. یه بار هم وقتی بیدارش کردیم یه نگاهی بهمون انداخت و بعد شروع به گریه های جانسوز کرد. خواهرم میگه حتما خواب آقا گرگه میبینه. من نمیدونم یه ذره قد وبالا آخه چی سرش میشه که خواب بد بیبنه.

چکاپ دو ماهگی و سه ماهگیش هم فراموش کرده بودم بنویسم.

دو ماهگی: وزن: 4/950 کیلو، قد: 56 سانت، دور سر: 39 سانت

سه ماهگی: وزن: 5/800 کیلو، قد: 60 سانت، ذور سر: 41 سانت

اگر این استفراغ کردنش هاش (گلاب به روتون) نبود که باید وزنش خیلی بیشتر میشد. ولی همچنان این کارش ادامه داره. خونه مامان اینا که هستیم خیلی باحاله تا ایلیا بالا میاره خواهرم (که حامله است) میبینه. اونم میدوه تو دستشویی و بالا میاره. یه خاطره هم از خودم ول کنم و برم. البته حال به هم زنه. دیشب با بابایی رفته بودیم که بابایی پیرهن بخره. محو دیدن لباسها بودیم که دیدیم یه فروشنده از پشت سر اومده میگه آقا ببینید بچه تون داره چی کار میکنه. دیدیم بله آقا رو کاپپشن بابایی بالا آوردن و دارن از اونها دوباره تناول می کنن. اه اه اه آبرومون رفت.

12:38 AM -- مامان
8 comments
 
درباره وبلاگ


Nini joon jooni:نام
Home:
About Me:
See my complete profile

پستهای قبلی
آرشيو
لينک دوستان
لينک فک و فامیل
Template by
Isnaini Dot Com Webstats4U - Free web site statistics Personal homepage website counter