Lilypie Third Birthday tickers

نی نی جون جونی ما

Monday, February 26, 2007
جواب آزمایش
وای که ديشب عجب شبی بود. ديروز عصر مسعود جواب آزمايشای 4 ماهگيم رو گرفته بود. شب که از دانشگاه برگشتم بدو بدو رفتم سراغ جوابها. چند برگ بود. يکدفعه چشمم به يه برگه کوچيکی افتاد که ضميمه آزمایشام بود. 3-4 خط بود که تو خط آخر نوشته شده بود پيشنهاد میکنيم حتماً آزمایشهای تشخيصی انجام گردد. ديگه هيچی نفهميدم فقط شروع کردم زاز زار گريه کردن. بلند بلند گریه میکردم و میگفتم خدایا حالا من چيکار کنم. آخه تو یه کتاب خونده بودم که آزمایشهای تشخيصی رو به کسایی میدن که احتمال داره بچشون مشکل داشته باشه. ا ساعت تموم گریه کردم. مسعود هم این وسط داشت از ناراحتی منفجر میشد. هی این کتاب "همه مادران سالمند اگر" رو زيرو رو میکرد . از اونور هم به من دلداری میداد که نه و مطمئن باش چیزی نیست.آخه اون تيکه ای که اعدادش محدوده طبیعیشون معلوم بود رو که نگاه میکردم میدیدیم مشکلی نیست و به جز یه مورد بقیه تو محدوده طبیعیه. خلاصه تو این گریه و زاری به دکترم زنگ زدم ولی با این صدای بغض آلود اصلاً نمی فهميد چی ميگم. گفت 5شنبه بیار ببینم. فقط فهميدم اون چیزی که تو محدوده نیست مربوط به سرخچه هست که بایدم بیشتر باشه چون واکسنش رو زدم. اما از یکشنبه تا 5شنبه مگه من میتونستم طاقت بیارم. این وسط مسعودم به مامانم اینا زنگ زد و نتیجه آزمایش سه گانه رو خوند براشون و گفت اگه میشه از دکترم تو یزد بپرسن. اما دکترها دیگه اونوقت شب نبودن . اون بیچاره ها رفته بودن یه دکتر کشیک خوب پیدا کرده بودن و بهش نشون داده بودن. دکتر گفته بود چیزی نیست. به دخترتون سلام برسونید و بگید از این به بعد تو جواب آزمایشا فضولی نکنه. جواب آزمایش که مال او نیست و مال دکترشه
خلاصه کمی که حالم بهتر شد نشستم با دقت دو سه جمله قبل از اون جمله لعنتی رو خوندم. دیدم منظورش اینه که این نوع آزمايشا خیلی دقیق نیست و برای نتیجه گيری دقيقتر بهتره اون آزمایشهای تشخيصی رو انجام داد. با صد بار خوندن تونستم خودم رو متقاعد کنم که این برگه رو به نتیجه آزمایش همه خانمهای باردار ضمیمه میکنن نه فقط مال من.که البته امروز که به آزمایشگاه زنگ زدم دیدم واقعاً همینطوره
خلاصه که واقعاً شب بدی بود. خدا کنه همه نینی ها چه اونا ییکه دنیا اومدن و چه اونایی که هنوز تو دل ماماناشون هستن همیشه سالم باشن. البته تا 5شنبه نرم پیش دکتر و آزمایشام رو نشون ندم خیالم کاملاً راحت نميشه. برام خیلی دعا کنید که چیزی نباشه و نینی جون جونیمون سالم سالم باشه
6:04 PM -- مامان
1 Comments:
  • At February 27, 2007 at 2:22 PM, Anonymous Anonymous said…

    mamane mehraboone nini joon jooni kamean hagh dari keh nagaran shodeh bashi.
    kolli az oon ghesmat keh gofteh boodan beh shoma began tooye karhai keh beh shoma ertebat nadareh dekhalat nakon hers khordam.
    lotfan az tarafe man beheshoon indafeh begid keh agar keh azmayesheh maneh pas beh manham ertebat dareh.
    vay keh cheghadr baazi az inha biadaban.
    azizam motmaen bash keh hich chizi nist va movazebe khodet va gole ghashanget bash

     
Post a Comment
<< Home
 
 
درباره وبلاگ


Nini joon jooni:نام
Home:
About Me:
See my complete profile

پستهای قبلی
آرشيو
لينک دوستان
لينک فک و فامیل
Template by
Isnaini Dot Com Webstats4U - Free web site statistics Personal homepage website counter