Lilypie Third Birthday tickers

نی نی جون جونی ما

Friday, July 4, 2008
9 ماهگی ایلیای 11 ماهه

ای خدا. عجب روزگاری شده. به هیچ کاری آدم نمیرسه. تا چشم به هم میزنی شب شده. هر کار میکنم نمیرسم زودتر بیام و خودم رو همراه ایلیا کنم. تند تند داره بزرگ میشه، الآن 11 ماه و دو روزشه و من همچنان دارم میام از 9 ماهگیش بنویسم. ای خدا کمی روزای من رو پر برکت تر کن تا زودتر درسم تموم بشه. اونوقت هر روز میام مینویسم.

و اما بخونید از ایلیای 9 ماهه. ایلیای من از 9 ماهگی خیلی شیرین شد. همیشه فکر میکردم بچه ها 6-7 ماهه که هستن آخر شیرینی اند. اما من 9 ماهگی ایلیا رو خیلی دوست داشتم. خیلی یکدفعه دوست داشتنی تر شد. کارای تو دل برویی میکنه. تا غافل میشیم با دو دست موهامون رو میگیره و صورتمون رو میکشه جلو و شروع میکنه به خوردن. اینجوری احساساتشو نشون میده. خیلی هم ادا اطوار پیدا کرده. گاهی که یه چیز میخواد بهش ندم یا اگه دعواش کنم سه سوت خودش رو روی زمین اینور اونور میندازه و پا به زمین میکوبه و قهر میکنه. تا یه آهنگی پخش میشه میبینم داره بی اختیار خودش رو تکون میده. یاد گرفته کله هم میزنه. تا میگیم ایلیا کله بزن. کله اش رو میاره جلو و میزنه به کله مون. به نینی تو آینه هم که خودش باشه کله میزنه. وقتی میگیم نینی رو ناز کن تند تند دستش رو میزنه تو آینه، یعنی نازی. ماما گفتنش هم بهتر شده. میگیم ایلیا بوس بده، خودش رو لوس میکنه و میندازه عقب که ببوسیمش.

در 14 فروردین (8 ماه و 2 روزگی) اولین دندون گل پسر قند عسل در اومد. دندون پایین(اولین دندون از وسط- سمت راست خودش). صبح که میخواستم عوضش کنم کشف کردم. هرچی به مسعود نشون میدادم قبول نمیکرد که دندونه. تا آخر شب که تو مهمونی دور از چشم من اینقده دست چپونده بود تو دهنش که تأیید کرد.

20 فروردین (8 ماه و 8 روزگی): برای اولین بار طول دو فرش رو طی کرد. حرکتش نه چهار دست و پا بود و نه سینه خیز. چهار دست و پا میشد و بعد مثل قورباغه میپرید جلو. تقریباً 10 روزی اینجوری حرکت میکرد.

24 فروردین (8ماه و 12 روزگی): از حالت نشسته بدون زمین خوردن چهار دست و پا شد.

25 فروردین (8ماه و 13 روزگی): یاد گرفت دست دستی کنه. البته خیلی خوب نمیتونست کف دستهاش رو به هم بزنه. بیشتر با یه دست میزد پشت اون دستش. وقتهایی هم که حال و حوصله نداشت دو تا دستش رو تو هم قلاب مینداخت و بالا پایین میکرد. بعد از چند روز برای دست دستی، با یه دستش روی دست یا پای یکی دیگه میزد. از 25 اردیبهشت با دیدن برنامه آقاجون سلیمون دست دستی صدا دار درست حسابی آغاز شد.

باز 25 فروردین: برای اولین بار دست گرفت به مبل و ایستاد.

30 فروردین: بعد از 10 روز حرکت قورباغه ای تونست چهار دست و پا بره. در ضمن دومین دندونشم (سمت چپی قبلی) در اومد.

9 اردیبهشت (8 ماه و 28 روزگی): از حالت 4 دست و پا با هر زحمتی که بود تونست بشینه. هی با*سنش رو اینور کرد هی اونور کرد تا تونست بذارتش روی زمین.

17 اردیبهشت (9 ماه و 5 روزگی): از حالت ایستاده تونست بشینه. اول یه ذره خودش رو میاره پایین. یه دستش رو میرسونه به زمین و بعد خودش رو ول میده.

کلاً همونجوری که می بینید تو 9 ماهگی خیلی فعالیت از خودش در کرده بچه ام. حالا دیگه تند تند همه جای خونه رو با چهار دست وپا زیر و رو میکنه. به سراغ همه قفسه ها میره. کتابها رو میریزه پایین و کیف میکنه. هر جا هم که بتونه دست بگیره میگیره و میایسته. هر چی رو مبل و میزها هم باشه پرت میکنه پایین و خلاصه که خیلی خطرناکه حسن!

چکاپ 9 ماهگی: وزن 8700 گرم، قد 71 سانت، دور سر 46 سانت
9:31 PM -- مامان
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
 
 
درباره وبلاگ


Nini joon jooni:نام
Home:
About Me:
See my complete profile

پستهای قبلی
آرشيو
لينک دوستان
لينک فک و فامیل
Template by
Isnaini Dot Com Webstats4U - Free web site statistics Personal homepage website counter