سلام پسر گلم. عزيز دلم. خوبی مامانی؟ خوش میگذره اون تو؟ ديگه چيزی نمونده ها. هفته 30 ام هم به نیمه راهش رسيد. فقط 10 هفته دیگه.يعنی فقط به تعداد اون انگشتای کوچولوی دستات. می بينی چقدر زود گذشت. انگار همین ديروز بود که فهميدم تو اومدی تو دلم. اون موقع قد یه هسته سيب بودی. هر هفته هی بزرگتر شدی، قد یه حبه انگور بعد یه توت فرنگی، تا الان که شدی پسر 40 سانتی و 1200 گرمی خوشمزه من. اين روزا با اون ورجه وورجه هايی که می کنی حضورت رو بیشتر احساس می کنم. بیشتر تکونات برای صبحهای زود و آخر شبه.صبح ها که بعد از نماز شروع به خوندن سوره انعام میکنم تکونای تو هم شروع میشه. اگه یه وقتایی هم خواب بمونی صدات میکنم و میگم پسر گلم پاشو ورزش صبحگاهیت رو انجام بده. و تو هم سریع بیدار میشی. فکر کنم خیلی مامانی باشی. آخه بیشتر اون تکونای محکم و عجیب غریبت که از روی دلم هم کاملاً پیداست برای وقتیه که من و تو با هم تنهاييم. طفلی بابایی يک ساعت اينجا میشینه شاید اونم ببینه ولی تو پسرک شیطون مامان ساکت میشینی. هفته پیش برای اولين بار حرکتت رو از روی شکمم ديد و کلی ذوق کرد. هر چند با دست اون تکونای آرومت رو حس میکنه اما اون تکونای شدیدت بیشتر برای وقتاييه که دوتایی تنها هستيم. همين هفته پيش بود که دستم روی دلم بود و داشتم باهات حرف میزدم یکدفعه یه چيزی اومد زير دستم.کاملاً حس کردم دستت بود. تا اومدم دستت رو بگيرم فرار کردی. قربونن اون دست و پای تپل و خوشگلت برم. کی بشه بیای و من صد تا بوس بوسیشون کنم. پسرک گلم، قربونت برم. خیلی مواظب خودت باش عزيزکم. هفته پيش برای سومين بار تو اين دو ماه یه مشکلی پیش اومد که فکر کردم نکنه میخوای زودتر بیای.طبق معمول هم وقتی بود که بابايی نبود و من تنها بودم. خدا رو شکر یه روز که خوابيدم مشکل حل شد. پسر گلم هنوز خیلی زوده. اين بیرون هم هيچ خبری نیست. صبر داشته باش. اون تو به خودت برس. چيزای خوبی که اون تو هست رو بخور (چيپس و پفک ها رو نخوری ها). هر وقت که وقتش شد بهت میگم بیای بیرون. آخر هفته پيش هم با بابایی و مامانی (مامان خودم) رفتيم و بابایی از الآن یه کادوی خیلی خوشگل به عنوان هدیه تولد تو برام خرید. دستش درد نکنه خیلی خوشگله. اما فعلاً که بلوکه اش کرده. میگم بهم بده. میگه نه! پسری رو تحویل میدی، کادوت رو تحویل میگیری. ای بابایی بدجنس. آهان! راستی تخت و کمدت هم رسید يزد. همه چيز آماده و مهیاست که مامان بابا کارشون اينجا تموم بشه و برن يزد، اتاق خوشگلت رو بچينن. برای مامان بابا دعا کن که کاراشون زود رو به راه بشه. فدات بشم الهی. بازم میگم عزيزکم خيلی مواظب خودت باش. |
سلام مامان خانومی
خوبی؟ امان از دست این پسرا که خیلی باباهاشون رو تحویل نمی گیرن. نی نی ما هم هر وقت باباش نیست یواشکی یک لگد می زنه. ولی تا باباییش میاد آروم میشه. شاید هم حساب می برند از الآن. راستی خیلی خوش بحالت شده که کادوت رو پیشاپیش گرفتی.
مواظب خودت و پسری باش.